من و زندگی


سوغات خیال

حالمان خوش نیست.
نمیدانیم چه مرگمان است. دلتنگیم اما نمیدانیم برای چه (و شاید برای که). 
گاه و بیگاه بهانه می‌گیریم. بهانه لبخندی که نیست و باید باشد. بهانه دستانی را که نیست.
در پیچ و خم اخم های همیشگی‌مان گاه میخندیم.
دلیل این یکی را خوب می‌دانیم. در خیالمان دستش را گرفته ایم، لب به لب می‌شویم از احساس وی، مستانه میخندیم و اندکی از آن لبخند را به واقعیت هایمان سوغات می‌آوریم. آری این لبخندهایمان سوغات خیال است.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan